30مرداد 1348 مسجدالاقصی به دست صهیونیستها به آتش کشیده شد، سالها بعد و به همین مناسبت به پیشنهاد ایران و تصویب اعضای سازمان کنفرانس اسلامی در سیامین نشست این سازمان، این روز به نام «روز جهانی مسجد» نامگذاری شد. به این ترتیب، سیام مرداد (٢١ آگوست) هر سال یادآور این روز است.
هفده سال پیش یعنی در 26 مرداد سال 1369، نخستین گروه آزادگان به میهن اسلامی بازگشتند و ایران را از عطر حضور خود آکنده کردند. آن روز، یادآور خاطره شیرین بازگشت آزادگان به میهن اسلامی است. روزی مبارک که در آن، صابران راست قامت جمهوری اسلامی ایران، پس از سال ها دوری از وطن به خاک میهن پای گذاشتند و به آغوش خانواده و ملت بازگشتند.
این رویداد دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و ۲ روز پس از آن صورت گرفت که صدام در نامهای به هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران بار دیگر عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقبنشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.
آفتاب امامت از هر افق که سر برزند آفتاب است. نور و درخشش آن چشم ها را خیره می سازد. گرما و تابش آن حیات بخش و زندگی ساز است. هیچ برگی بی پرورش سر انگشت شعاعش زندگی نمی تواند و هیچ شاخی بی بهره از تابش مهربانش باری نمی آورد. روز یازدهم ماه ذیقعده سال 148 هجری در مدینه و در خانه امام موسی بن جعفر علیه السلام ، فرزندی چشم به جهان گشود که بعد از پدر، تاریخ ساز صحنه ایمان و علم و امامت شد. او را «علی» نامیدند و به «رضا» معروف شد.
هشتمین پیشوا، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در سال 183 هجری، پس از شهادت امام کاظم علیه السلام ، در سن سی و پنج سالگی بر مسند الهی امامت تکیه زد و عهده دار پیشوایی امت شد.
فاصله زمانی یکم ذی القعده سالروز ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها)، تا یازدهم ذی القعده سالروز ولادت ثامن الائمه شمس الشموس عالم آل محمد(صل الله علیه و آله وسلم)حضرت امام رضا (علیه السلام) با عنوان دهه کرامت نامگذاری شده که جشن ها و آیین های شادباش و معنوی ملهم از آموزه های رضوی در سراسر ایران اسلامی و خارج از کشور به یمن قدوم موالید نورانی، برگزار می گردد.
به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضاآمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده
که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد
از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام
موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و
حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند
تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.
آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو
در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران
مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان
پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان،
هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن
زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که
در مورد پیامبران و امامان به کار می رود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت
روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده
شده است.
در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه خود بیاورند راهى خراسان شدند.
حضرت معصومه یک سال بعد از هجرت تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. در شهر ساوه عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.
حضرت امام جعفر صادق(ع) پیشوای ششم مسلمانان، در سال 148 قمری به دست خلیفه ی عباسی، منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید. امام صادق(ع) به شیخ الائمه نیز معروف است زیرا عمر ایشان از تمامی ائمه اطهار(ع) طولانی تر است. حضرت را در قبرستان بقیع در کنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبی(ع) دفن کردند.
آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سی و چهار سال از امامت حضرتش می گذشت.
گروهک منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقب نشینی های موقت رزمندگان اسلام، با تصور اینکه پذیرش قطعنامه 598 ناشی از جدایی ملت و دولت است، به خیال واهی، فرصت را غنیمت شمرده و سعی در رسیدن به اهداف پلید خود نمود. منافقین با جمع آوری دیگر ضد انقلابیون سرخورده، از کشورهای مختلف اروپایی، نیرویی به استعداد تقریبی 15 هزار نفر فراهم کرده و با بهره گیری از جنگ افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند. نیروی هوایی عراق با حمایت مقدماتی، آنها را برای ورود به عمق خاک ایران و در نهایت، فتح تهران، ترغیب میکند.
با این اتحاد شوم، قسمتهایی از اراضی میهن اسلامی مورد تجاوز قرار میگیرد. ملت سلحشور و مسلمان ایران، پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی، به خروش آمده و به جبهه های جنگ اعزام میشوند. سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارک یا علی(ع) و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلامآباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز گردید.
منافقین خلق، خوشحال از پیروزیهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه، راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال باطل خود، قصد حرکت به سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را نمودند. رادیو منافقین، با ارسال پیام به مردم باختران، از آنها میخواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادیبخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند.
از آن طرف رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری باختران، ناگهان راه را بر ستونهای منافقین میبندند و واحدهای زرهی رزمندگان، در یک اقدام متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش میکشند. جاده باختران - اسلام آباد در همان لحظات اولیه، انباشته از ادوات سوخته شده میشود و عکس العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار میسازد.
این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرکوبی شدید منافقان ادامه یافت و دشمن را دچار شکست سخت و سنگینی نمود. بدین ترتیب، منافقان شکست خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپارهانداز 80 میلیمتری، 150 قبضه خمپارهانداز 60 میلیمتری و 30 قبضه توپ 106 میلیمتری منهدم شد.
علاوه بر آن دهها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد. در این عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.
هفده شوال روزی است که حضرت علی با عمروبن عبدود پهلوان معروف عرب مبارزه کرد و او را شکست داد و پرچم اسلام را سر بلند و پرچم کفر را واژگون ساخت ، به همین دلیل این روز را به عنوان روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای نامیده اند.
در این جنگ حضرت علی(ع) پس از شکست دادن عمروبن عبدود به طرف او رفت تا سرش را از بدنش جدا کند که عمرو آب دهان خود را به صورت مبارک مولی الموحدین انداخت ؛ حضرت از جای خود برخاست و مقداری در میدان جنگ قدم زد سپس به سمت او رفت ،
عمرو علت این کار را جویا شد حضرت گفت:
آن لحظه که آب دهانت را به صورت من انداختی من را غضب گرفت نمی خواستم تو را به این حالت بکشم ؛ مقداری قدم زدم تا آرام شوم و تو را به خاطر خداوند لا شریک له بکشم.
به دلیل این پهلوانی ، ایثار، شجاعت و از خود گذشتگی این روز را به عنوان روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای نامیده اند.